محل تبلیغات شما

روزی بود و روزگاری یک پسر بچه به نام کیهان» در دهکدهای زندگی میکرد. روزی از روزها مادر کیهان رفت تا به گیاهان سر بزند.کیهان هم مشغول بازی بود.  ۹ ماه گذشت و گیاهان رشد کردند. ۱۵۱ روز گذشت و بعد از چند روز مادر کیهان پیر شد و بعد از مدتی ازدنیا رفت. مادربزرگ او بزرگ کردن کیهان را به عهده گرفت. یک روز مادربزرگ رفت تا به گیاهان سر بزند. کیهان هم فضولیاش گرفت . مادربزرگ  به کیهان گفت: اصلاْ بیرون نیاید. ولی کیهان گوش نکرد. رفت بیرون. مادر بزرگ که میدانست کیهان به  حرفهای او گوش نکرده است سریع برگشت و گفت: اتل متل توتوله کیهان چقدر فضوله.

ماجراجویی در پاریس قسمت ۱۳۷۰

یک کلاغ، چهل کلاغ

اتل متل توتوله کیهان چقدر فضوله

کیهان ,رفت ,مادر ,روز ,گیاهان ,گذشت ,به گیاهان ,مادر کیهان ,گیاهان سر ,و بعد ,سر بزند

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها